نیستانیها (مهدی جهاندار)
یوسف، ای گمشده در بی سر و سامانیها
این غزلخوانیها، معرکهگردانیها
●
سر بازار شلوغ است، تو تنها ماندی
همه جمعند، چه شهری چه بیابانی...ها!
●
چیزی از سوره یوسف به عزیزی نرسید
بسکه در حق تو کردند مسلمانیها
●
همه در دست ترنجی و از این میرنجی
که به نام تو گرفتند چه مهمانیها
●
پیرهنچاک و غزلخوان و صراحی در دست
خوش به حال تو و نیمهشب زندانیها
●
خواب دیدم که زلیخایم و عاشق شدهام
ای که تعبیر تو پایان پریشانیها
●
عشق را عاقبت کار پشیمانی نیست
این چه عشقی است که آورده پشیمانیها
●
این چه شمعی است که عالم همه پروانه اوست
این چه پروانه که کرده است پرافشانیها
●
یوسف گمشده دنباله ی این قصه کجاست
بشنو از نی که غریبند نیستانیها